کاش تنها بودیم و این همه آدم پر ادعا وجود نداشتند

ساخت وبلاگ
امروز تنها امیدم به این منطقه رو از دست دادم از بچه های امروزم بدم اومد

بعدش رفتم اداره و با استقبال بی نظیری مواجه شدم

اول معاون آموزشی که نمی دونم چون در تفکرات خودش بود به سردی جواب سلامم را داد یا چون من در توهم هک هستم؟؟؟؟؟!!!!!!

بعد اومدم تو کارگزینی نمی دونم 

جمله ای هست که می گوید :لطیف یعنی بی واسطه احساس شوی 

اینو برای خدا گفتند اما من برای حس های آنی خودم که ......

ایندفعه فکر کنم خودم خیلی لطیفم که بی واسطه حس می کنم

یک آقایی بود که دوازده سال پیش مسئول کارگزینی ما بود مرد صادق و خوبی بود و به خاطر اتفاقات تلخ استخدام من با ایشون آشنا شدم و همیشه به شوهرم میگفتم منو یاد چهره خوب و مردمی ر ییس جم هور قبلی مینداخت البته نه چهره سیاست باز و.........و.......

و به چشم برادری دوستش داشتم اما امروز با جواب سلامی که بهم داد احساس کردم هکر است و از بد و بیراه های من در این وبلاگ با خبره

خلاصه خیلی اتفاقات دیگه که مربوط میشه و به غفلت ناخودآگاه من وگفتن نداره

ااما این آخر شبیه داشتم به خدا میگفتم خدایا یا مردم رو اصلاح کن یا منو از توهم بیار بیرون

و با شنیدن یک آهنگی یادم اومد کجاست اون خلوتی که هکر پرادعا توش نباشه

من باشم و خدای بیست و دو سالگی ام

 

+ نوشته شده توسط سی در سه شنبه پنجم دی ۱۳۹۶ و ساعت 21:51 |
از گرفتاری های همیشگی من...
ما را در سایت از گرفتاری های همیشگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : btirotaka بازدید : 145 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1396 ساعت: 14:11