بگذریم که دخل خودشو با اینکارش آورد چون پرونده ش به خاطر دروغ ش بسته شد.من چند لی بار ازش پرسیدم گوشی منو استادامم هک کردند ولی اون جواب نداد و منم به اطمینان از کار اونروزش فکر نمی کردم که از جانب افراد دیگه ای هم کنترل میشم .......
بگذریم وقتی پارسال فهمیدم دنیای مجازی یک دستشویی عمومیه اول از همه ..............
ولی واقعا حدود شش ماهی است مریض شدم و به عالم و آدم شک دارم و خدا نگذرد از بیماران روانی که برای فضولی دیگران را آزار می دهند
اما تجربه خودم،دیشب من.........ربطی ام به دنیای مجازی ندارد اما غمگین بودم رفتم سر به وبلاگ و از اینکه بچه همسایه گریه می کنه رفتم تو فکر غیر اون پروفایل همکلاسی دخترم و اینکه دو روز پیش برادرش (تجربه ناراحت کننده خودم البته از من برادر نبود یک بیمار روانی بود )رفته تو اکانتش و یک حرف چرت از جانب اون گفته و...........
و دیدم که دانستن بعضی چیزها خیلی عذاب آور است.و الان دارم اولا به بد بودن کار دزدی پی می برم دوم مسئولیت سنگین دانایی و اینکه چرا هر هکری شناختم غیر از اینکه نرمال نیست درست هم زندگی نمی کند.نرمال نیست چون بعضی از اطلاعات دردناکند و درست زندگی نمی کنه چون مال دزدی کل مایه زندگی آدم رو حروم میکنه