به خاطر هیچ چیزیا به خاطر ترس از دردسر؟

ساخت وبلاگ
به نظر من آدم باید رو مود یک کار باشد و بعد اونو انجام بده  

از رفتار یکی از همکلاسی ها ناراحت بودم و چون می دونستم به خاطر نمره جون میده چه برسه به ضایع شدن تصمیم گرفتم از سر شیطنت حالش را بگیرم 

می خواستم تو گروه بنویسم «خانم ایکس تمام گواهی دوره ها داده به من ،بدهم به بچه ها و ازشون امضا بگیرم»  

اونم برای گواهی بیاد صفحه خصوصی منم جوابش را ندهم

بعد یکدفعه چون رو مود شوخی  وشیطنت نبودم جمله رو بدون توضیح نوشتم هر کی گواهی دوره نگرفته بعد یکدفعه یادم اومد ممکنه آقایان گروه بیایند صفحه خصوصی و دردسر بشه چون فکر می کردم فقط یکی دوره رو نگذرونده نوشتم هر کی دوره نگذرونده تا ختم به خیر بشه اصلا هم خبر نداشتم از آقایون هم کسی هست دوره نگذرونده باشه 

اونم اومد و من چون واقعا پیش مسئول دوره رفته بودم جوابش را دادم اما چون بهش شک داشتم که گوشی همکلاسی خانم دوره نگذرونده را هک کرده دوباره برگشتم و همون جوابی که به خانمه داده بودم به اونم دادم و اونم اومده بود از صداقت حرف زده بود 

منم که دائم درگیر دزدهای خونه رفتم تو فکر که کی به کیه؟ چی به چیه؟ 

نمی دونم دزد هست یا نه ولی از این تربون اعلام می کنم تنها کسی نمی خواستم بیاید صفحه خصوصی اون بوده  

و فقط تور پهن کرده بودم  که حال یک خانم گروه که برای نمره هر غلطی می کنه  را بگیرم. 

الانم نه قصدم صداقته نه توضیح نه چیزی نه می خوام بگم من قصدی نداشتم چون اصلا و ابدا برام مهم نیست که کی چه فکری می کنه ؟ 

هر کی به اندازه ی شعورش فکر می کنه و همون طوری که راجع به خودش فکر می کنه راجع به دیگرانم فکر می کنه 

اما تجربه به منثابت کرده سری که درد نمی کنه دستمال نمی بندند  حوصله دردسر ندارم

+ نوشته شده توسط سی در شنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۶ و ساعت 7:17 |
از گرفتاری های همیشگی من...
ما را در سایت از گرفتاری های همیشگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : btirotaka بازدید : 122 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:25